صدای شریف در عرصه ی صدایی است که حتی الامکان از حلقوم همگان برآمده باشد. اصلاح طلبان دمکراسی خواه از همان نخست صدای برآمده از حلقوم طبقات متوسط شهری به بالا بودند. فرودستان به حاشیه رانده شده بودند. قرار بود سکوت اختیار کنند و منتظر بمانند تا از نعمت سفره دمکراسی سهمی ببرند. صدایی که شریف نیست، سرانجام خوشی ندارد. آرام آرام به منافع یک باند تقلیل پیدا می‌کند و به صورتک فریبکارانه استیلای ظالمانه تبدیل می‌شود. امروز همه صداها، بر اساس شاخص میزان نمایندگی از کل، باید خود را دوباره بسنجند.

فرودستان ایرانی داستانی شنیدنی در نیم قرن اخیر دارند. روزی روزگاری در پرتو گفتار چپ، نماد حقانیت بودند. با همان لباس ژنده و جیب‌های خالی، زیبا بودند. نور از سر و پای آنها می‌تابید. معیار حقانیت و راهنمای زندگی ی بودند. نفس نگاه کردن به آنها و نقاشی و تصویر برداری از زندگی‌شان، مبارزه ی بود. برانگیزاننده خشم انقلابی بودند علیه هرچه صاحب سرمایه است و پول و قدرت. آنها خود چندان در انقلاب نقشی نداشتند، بیشتر تماشاگر بودند، اما انقلاب بیش از همه از آنها نیرو گرفت.

نظامی که به قدرت رسید، از همان روز نخست حق انحصاری دفاع از آنان را به نام خود ثبت کرد و دیگران را به نام دفاع از آنان کتک زد و از دایره به بیرون پرت کرد. تهی دستان در ساختار قدرت نقشی نیافتند اما تماشاگر ماندند ببینند چه چیز قرار است از ناحیه این همه دفاع جانانه از آنان تغییر کند. جمهوری اسلامی برای تهی دستان در عمل چه کرد موضوع جداگانه‌ای است. مهم‌تر این بود که زندگی را با الگویی از رفتار و گفتار آغاز کرد که به زعم آنان به فرودستان تعلق داشت. اگر می‌پرسیدی این چه سبک رفتار با مخالفین است؟ این چه سبک سخن گفتن با مردم است؟ این چه سبک توزیع منابع مادی است؟ چرا اینهمه با نهادهای مدنی ستیز می‌کند؟ این چه سبک دینداری است؟ پاسخ می‌شنیدی فرودستان که نماد حقانیت‌اند چنین‌اند. با رفتار و گفتار اتوکشیده شما صاحبان ثروت و مکنت نسبتی ندارند. گم شوید. هر چه طبقه صاحب ثروت رانت خوار در ساختار ی بیشتر و بیشتر رشد ‌کرد، دفاع از فرودستان پر حرارت‌تر شد و مشی و رفتار منتسب به فرودستان نیز در آنان بیشتر و بیشتر قوت گرفت.

اصلاح طلبان که مدعی اصلاح در ساختار بودند، از همان نخست رفتار و گفتاری را اختیار کردند که منتسب به طبقات متوسط شهری بود. آنان به عمد از گفتار و رفتاری که منتسب به طبقات فرودست دانسته شده بود، پرهیز کردند. به فرودستان بی اعتنا نبودند اما به آنها گفتند منتظر بمانید تا کار دمکراتیک سازی نظام ی به جایی برسد. سهم شما محفوظ است. خواست کارستانی کند و کرد و با خود سنتی به جا گذاشت. خواست فرودستان را منتظر نگذارد. هر چه می‌تواند به آنان نیز سهمی از رانت‌های حکومتی بدهد و از سفره فرادستان و طبقات متوسط نیز تا جایی که میسر است بکند و بین آنها توزیع کند. او هم صدای شریف نبود چرا که نمی‌توانست صدای همگان باشد. آنچه کرد در کوتاه مدت منافعی برای طبقات فرودست داشت، اما در دراز مدت تنها به شمار و حجم فرودستان افزود. فرودسنان با دولت به امکانی برای اجرای نمایش جذاب یک رابین هود ی تبدیل شدند. از صحنه خارج شد، اما تا جایی که پیداست اوضاع آبستن زایش رابین هودهای تازه است.

فرودستان در دوران به یک منزل تازه رسیده‌اند: در ذهن طبقه متوسط و صاحب رانت و ثروت شهری، به منبع تولید ترس تبدیل شدند. آنها که روزی یادآور پیامبر و ابوذر بودند، اینک در مخیله طبقات رانت خوار و صاحب ثروت، لشگر خطرناک گرسنگان تصویر شدند. آنگاه که صدای اعتراضشان برانگیخته می‌شود، استدلال‌های متفاوت عقلانی روی میز چیده می‌شود مبنی برآنکه فعلا کار موثری برای آنان نمی‌توان کرد. از آنان خواهش کنید بازهم صبر کنند اگر نمی‌کنند چاره‌ای نیست همه به نیروهای امنیتی التجا می‌بریم. چماق و گلوله یکباره راهگشای دمکراسی و اصلاحات می‌شود.

پیامدهای اقتصادی کرونا، از همین امروز بسترهای جنبش فرودستان را فراهم کرده است. همزمان با آماده باش نیروهای امنیتی، رابینودهای تازه از راه رسیده نیز، در خیال تکرار بازی‌های کهنه در عرصه ی‌اند. باید به سرعت از این بازی ناشریف بیرون آمد و فکری کرد برای تولید یک صدای شریف. به صرف سخن گفتن از فرودستان و اضافه کردن شعار عدالت کنار دمکراسی مساله امروز جامعه ایرانی حل نمی‌شود. باید برخاست. جای دیگری نشست. جایی که سخن دایره شمول خود را گسترش داده باشد. صداهایی که با وابستگی به باندهای ذی نفع، ناشریف شده‌اند امروز برای احراز شرافت نیازمند فرودستانند.

صدای تیشه فرهاد

فرودستان و صدای شریف

فرودستان ,آنان ,صدای ,طبقات ,ی ,بودند ,چه سبک ,از آنان ,صدای شریف ,این چه ,رفتار و
مشخصات
آخرین جستجو ها